پله اول شناخت یعنی انتخاب با عقل که با مطالعه و تحقیق و اندیشه بدست می آید.

پله دوم معرفت است، که به شناخت تکمیلی طرف مقابل با تمام وجود می رسد

در پله سوم محبت ایجاد می شود که در خیانت و تنوع گرایی و زمان و یک طرفه بودن وجود ندارد، وقتی محبوب دست خود را بلند کرد و سیلی محکمی به صورت حبیب خود زد. حبیب درد زیادی احساس می کند و دچار عصبانیت زیادی می شود، اما به دلیل اینکه از طرف محبوبش رسیده او را تحمل می کند

پله آخر عشق است، فرد عاشق صبور نیست، حلیم است، یعنی از سیلی محکمی که به صورتش نواخته شده اصلا احساس درد نمی کند که بخواهد صبرکند، برای آنکه هرچه از محبوب رسد نیکوست. صبر مخصوص کسی است که دردی را احساس می کند، نه آنکه همه وجودش محبوب است و بس.

عاشقی یعنی فناشدن در معشوق